سفارش تبلیغ
صبا ویژن

the Movie
 
قالب وبلاگ

سلام دوستان

       به وبلاگ من خوش اومدیدپوزخند

 

من می خوام در این وبلاگ شما ر با سریال های آمریکایی آشنا کنم و هر چند ماه یکبار هم سریال عوض می شه امیدوارم از وبلاگم خوشتون بیاد باید فکر کرد

 

من یکی از طرفدارایسرسخت سریال خاطرات یک خوناشام(vampire diaries) هستم از نظر من این سریال خیلی جذاب جالبهآفرین

 

یکی اینکه از اول هر قسمت نمی تونی آخر همون قسمت رو حدس بزنی (برعکس سریال های ایرانی)

 

 و دیگر اینکه این سریال محتوای ماورا الطبیعه داره و چیزهای جذاب و دیدنی رو به نمایش می گذاره.

 

درسته که در این سریال نشانه هایی از فرا ماسونری دیده می شه اما همون طور که ما در سریال هامون اعتقاداتمون رو به نمایش می گذاریم آنها هم به چیز هایی که


اعتقاد دارن احترام می گذارن و اونا رو در سریالاشو نشون می دن.

                نظر شما در مورد سینمای آمریکا؟


[ یادداشت ثابت - چهارشنبه 92/9/7 ] [ 7:23 عصر ] [ M.a ] [ نظرات () ]

سلام من براتون کلی عکس آووردم امید وارم خوشتون بیاد

     

    

    آروم نینا جون گردن بیچاره رو شکوندی!!!

   

اینم از خوناشام های اصیل

  پاشنت منو کشته نینا جون!!!

اینم از آخرین عکس امیدوارم خوش اومده باشه


[ یادداشت ثابت - شنبه 92/8/19 ] [ 4:40 عصر ] [ M.a ] [ نظرات () ]

سلام امروز براتون خلاصه ی فصل های بعدی رو آووردم بخونید و حال کنید:

فصل چهارم

الینا در حال تغییر است و برای اینکه تبدیل شود باید خون بخورد و دیمن از این موضوع که استفن جون الینا را نجات نداده ناراحت است. استفن از بانی می خواهد الینا را با جادو دوباره انسان کند بنابراین تا پایان روز برای خون دادن به الینا صبر می کنند انجمن شهر مادر تایلر و کارولاین را به خاطر حمایت از خون آشام ها بر کنار و دستگیر می کنند. کشیش شهر که الان رییس انجمنم هست دستور دستگیری خون آشام ها را می دهد و ربکا و کارولاین را دستگیر می کنند و در حال انتقال به مکانی هستند که تایلر یا همان کلاوس وقتی متوجه می شود که کارولاین را دستگیر کرده اند برای نجات او به خودرو ها حمله و فقط کارولاین را نجات می دهد. برای دستگیری استفن به خانه الینا آمده و الینا را هم دستگیر می کنند. خاطراتی که خون آشام ها وقتی الینا انسان بود را از حافظه اش پاک کردن بودند از جمله خاطرات دیمن همه را به یاد می آورد. کشیش متوجه حرکات الینا می شود و می فهمد الینا هم خون آشام است و او را هم زندانی می کنند.دیمن از موضوع خبردار می شود و با مت به سراغ مزرعه ای که استفن و بقیه زندانی هستند می روند. بانی جادویی انجام می دهد اما مادربزرگش به او هشدار می دهد که الینا را برنگرداند بنابراین موفق نمی شود که الینا را دوباره انسان کند.استفن با کمک ربکا به الینا خون می رسانند و الینا خون آشام می شود. بانی کلاوس را به بدنش بر می گرداند و استفن و دیگران متوجه می شوند که یک شکارچی خون آشام به شهر آمده و خالکوبی روی دستش دارد که فقط جیمی آن را می بیند. استفن از طریق کلاوس متوجه می شود دارویی برای انسان شدن وجود دارد و برای این کار باید خالکوبی شکارچی خون آشام تکمیل و یک ساحره به قدرت زیادی برسد. پروفسور شین به شهر آمده و به بانی کمک می کند و از مکان دارو اطلاع دارد اما دارو پیش یکی از خطرناک ترین خون آشام ها به نام سایلس می باشد که سالهاست خشک شده است. الینا به خاطر دیمن با استفن به هم می زند و عاشق دیمن می شود اما کارولاین متوجه می شود که الینا بنده دیمن شده و هرکاری دیمن بگوید انجام می دهد. الینا شکارچی را می کشد و با کشتن شکارچی جیمی به شکارچی خون آشام تبدیل می شود.جیمی با کشتن کال که یک اصیل است خالکوبی را تکمیل میکند و دکتر شین و بقیه به جزیره ای که سایلس و درمان است می روند و کاترین دارو را دزدیده و با کشتن جیمی فرار می کند. دیمن الینا را برای فراموش کردن مرگ جیمی و عذاب مجبور به خاموش کردن احساساتش می کند و الینا خیلی تغییر می کند و همه به دنبال کاترین هستند تا درمان را به دست بیاورند به جز الینا که الان یک خون آشام درنده است. کلاوس به شهر دیگری می رود و متوجه می شود که هیلی از او باردار است. دیمن و استفن با کمک مت احساسات الینا را روشن می کنند و بانی برای از بین بردن سایلس مجبور می شود دروازه بین برزخ ماورایی و این دنیا را از بین ببرد و تمام مرده ها برمی گردند و سایلس را خشک می کنند و بانی برای برگردانندن جیمی به این دنیا طلسمی انجام می دهد که باعث کشتنش می شود و جیمی بر می گردد. الینا بنده دیمن نیست و هنوز عاشق دیمن است بنابراین استفن تصمیم به رفتن می گیرید و در بین راه می خواهد بدن سایلس را از بین ببرد. کاترین به الینا حمله می کند و الینا که دارو را دارد به خورد کاترین می دهدو استفین منوجه می شود سایلس زنده است سایلس استفن را داخل یک گاو صندوق به دریاچه می اندازد و سایلس همزاد استفن است.

فصل پنجم (2013)

قسمت اول

الینا بعد از گذراندن تابستان احساسی با دیمن و مطمئن شدن از زندگی جرمی بعد از آنکه از مرگ برگشته ، و برای رفتن به کالج WhitMore و هم اتاقی جدیدش (کارولاین) بسیار هیجان زده است! او همچنان فکر می کند که بانی همه ی تابستان رو در سفر گذرونده و به زودی به اون ها می پیونده. کارولاین و الینا از دیدن دانش آموزی به نام Megan که قراره با اون ها هم اتاقی شه تعجب می کنند. کاترین به طور غیر منتظره ای در خونه ی سالواتوره ها ظاهر می شود و برای در امان ماندن از دشمنانش آن هم در حالی که انسان هست از دیمن درخواست کمک می کند.مت و ربکا بعد از گذراندن تابستان خودشون در سفر هیجان انگیز به اروپا و جایی که دختری بسیار زیبا به نام Nadia به میستیک فالز بر می گردند.الینا نمیتواند از فکر اینکه یه کاسه ای زیر نیم کاسه ی استیفن هست بیرون بیاد!و سایلس در جشن آخر تابستان که در میدان شهر برگرار میشه به ذهن تمام مردم شهر نفوذ کرده و به همه میگه که اگر کاترین رو دیدن به او خبر بدن .

قسمت دوم

بدون آنکه الینا از گمشدن استیفن خبردار شود، دیمن از کلانتر فوربز برای پیدا کردن برادرش کمک می خواهد.الینا و کرولاین دارند سعی می کنند که بفهمند چه کسی پشت قتل دانشجو پنهان شده است و شخصی دانشجو به نام جسی (بازیگر میهمان) اطلاعات جالبی را در مورد پروفسور Wes Maxfield به الینا می دهد.هنگامی که جرمی در حال تلاش برای بازگشت به زندگی قدیمی اش است ، همچنان به بودن تنها کسی که میتواند با بانی حرف بزند ادامه می دهد اما او نمیتواند بانی را متقاعد کند که الان زمان مناسبی ست برای گفتن حقیقت به دیگران که بانی خودش را برای او قربانی کرده !بعد از فهمیدن آنکه سایلس دنبال کترین می گردد ، دیمن به مت و جرمی می گوید که کترین رو از چشم سایلس دور نگه دارند اما وضعیت به مارپیچی خارج از کنترل تبدیل می شود بالاخره نادیا (بازیگر میهمان) با استفاده از خشونت هدف نقشه هایش را نشان می دهد.

قسمت سوم

راز های گذشته-زمانی که الینا و کاترین دو خواب مشابه درباره ی استیفن که در خطر افتاده و به کمک نیاز داره دیدند و آنها دیمن رو متقاعد کردند که استیفن رو پیدا کنه اما نقشه های آنها به خاطر زنی مرموز به نام تسا (بازیگر میهمان) خنثی شد. به نظر میاد که تسا همه چیز رو درباره ی گذشته ی استیفن می دونه. در فلش بکی به زمان های دور ، تسا راز تکان دهنده ای رو در گذشته ی خودش و نقشه ای که در آینده دارد را نشان می دهد او همچنین پیامی نگران کننده برای آینده ی دیمن دارد.سایلس با همدست هایی که برای پیدا کردن کاترین به او کمک می کنند روبرو شد که زندگی مت رو در وضعیت خطرناک و تهدیدآمیزی قرار می دهد.بالاخره سایلس دلیل مصمم بودنش را برای پیدا کردن کاترین روشن می کند . دیمن و الینا با وضعیت نگران کننده ای روبرو خواهند شد.

قسمت چهارم

 

روز یادآوری-هنگامی که میستیک فالز به یاد درگذشتگانش میهمانی سنتی برگزار می کند،دیمن و الینا دارند به استیفن درباره ی موضوعاتی که او را گیچ کرده کمک می کنند و ماموریتی که سفر طولانی و احساسی الینا رو به درون خودش تمام می کند،مت که بسیار نگران شده است در تلاش ست تا درباره ی اتفاقاتی که قبلا بروی او انجام شده چیزی کشف کند.کرولاین در تلاشست تا جسی را بهتر بشناسد.اعتراف تکان دهنده ای که جرمی می کند ضربه ی شدیدی به دیمن می زند.بالاخره دکتر Maxfield نقشه اش را هدایت می کند که همه چیز را تغییر می دهد.

خب اینم از خلاصه حالا باز براتون کلی عکس آووردم بریم ببینیم:...

    

          


[ یادداشت ثابت - چهارشنبه 92/8/16 ] [ 8:11 عصر ] [ M.a ] [ نظرات () ]

چقدر از پایان فصل 2 سریال ومپایر دایریز راضی بودید؟

نام: vampire-diaries.jpg نمایش: 1627 اندازه: 30.6 کیلو بایت

بله
سریال محبوب و زیبای ومپایر دایریز هم تمام شد.....با تمام دیوینه بازی های دیمین...با تمام محبت زیادی استفن به الینا که به نظر خیلیا زیاده رویه.....تمام شد....
 
لطفا در نظرات بگید که چه قدر از پایان فصل دوم راضی بودید؟

و اگه شما جای کارگردان بودید پایان این فصل رو چه جوری تموم می کردید؟

این دفعه براتون بیوگرافی تعدادی از بازیگرا ی این سریال رو آووردم امید وارم لذت ببرید...
نینا دوبرو هنر پیشه? زن کانادایی-بلغارستانی (متولد 9 ژانویه 1989)، او بیشتر به دلیل بازی در سریال خاطرات خون‌آشام مشهور شده است.

 

دوبرو در سال 1989 در صوفیه در کشور بلغارستان دیده به جهان گشود و در سن دو سالگی به کشور کانادا مهاجرت کرد، مادرش هنرمند و پدرش متخصص کامپیوتر است، او همچنین یک برادر بزرگ‌تر به نام الکساندر دارد. او به دو زبان انگلیسی و فرانسوی تسلط کامل دارد.

در کودکی او شور و شوق و اشتیاق بسیاری به رقص ژیمناستیک تئاتر موسیقی و هنر های تجسمی و بازیگری از خود نشان داد.

سن:22

سال های فعالیت:از 2006تا حالا

 Paul Wesley متولد شده با نام Paul Wasilewski‏ (زاده 23 ژوئیه 1982) یک بازیگر آمریکایی است. یکی از شناخته شده‌ترین نقش‌هایش نقش استفن سالواتوره در سریال خاطرات خون‌آشام ساخت شبکه? تلویزیونی سی دابلیو است که همین منجر به دریافت جوایزی از جشنواره‌های مختلف شد.پائول ویسلی در 23 ژوئیه سال 1982 میلادی در نیوبرانزویک، نیوجرسی با پدر و مادری لهستانی به نام‌های آگنیسزتا و توماس واسیلوسکی دیده به جهان گشود و در مارلبرو (واقع در ایالت نیوجرسی) رشد یافت، او دارای یک خواهر بزرگتر به نام مونیکا و دو خواهر کوچکتر به نام‌های جولیا و لیاه است. علاوه بر زبان انگلیسی او به لهستانی نیز تکلم می‌کند چون تا سن 16 سالگی در سال 4 ماه به لهستان می‌رفت.او به طور پراکنده در سریال‌های تلویزیونی معروفی همچون 24، 8 قانون ساده، رویاهای آمریکایی و دریاچه گرگ نقش‌آفرینی کرده است اما پس از بازی در قالب یکی از نقش‌های اصلی سریال خاطرات خون‌آشام در سال 2009 به اوج محبوبیت خود رسید.






به نظر من اون حتی از جاستین بیبر هم قشنگ تره
ویلسلی جز بازیگران آمریکایی هست که ازدواج کرده و فکر نمی کنم دوست دختر داشته باشه.


بازیگر، مدل و تهیه کننده

آمریکایی

8 دسامبر 1978 ‏(33 سال)
کاوینگتون، لوییزیانا
سال‌های فعالیت

1998 تا کنون

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

یان جوزف سامرهلدر (به انگلیسیIan Joseph Somerhalder) (زاده 8 دسامبر 1978بازیگر، مدل و تهیه کننده آمریکایی است. او بیشتر به خاطر بازی در نقش بون کارلیل در مجموعه لاست و نقشدیمن سالواتوره در مجموعه خاطرات خون‌آشام شهرت دارد.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

زندگی شخصی 

سامرهلدر در یک شهر کوچک در جنوب کاوینگتون در لس آنجلس بدنیا آمد و بزرگ شد. پدرش رابرت سامرهلدر یک پیمانکار ساختمان از نژاد فرانسه و انگلستان بود. و مادرش ادنا ایرلندیبود.نام خانوادگی سامرهلدر از پدربزگش ریشه گرفته شده‌است پدربزرگ وی یک ملاک انگلیسی ثروتمند بوده‌است.یان یک برادر به نام رابرت و یک خواهر به نام رابین دارد. والدینش وقتی او 13 ساله بود از هم جدا شدند. او با مادرش بزرگ شد. اوقات فراغتش را قایق سواری, شنا, ماهیگیری و پرورش اسب پر می‌کرد. همچنین وی در انجمن تاتر و هنرهای نمایشی و گروه تاتر محلی عضو بود. با تشویق مادرش در سن 10 سالگی به حرفه? مدلینگ رو آورد، که برای این کار او هر تابستان به نیویورک می‌رفت. در دبیرستان مدل شدن را عقب انداخت و روی ورزش و درسش تمرکز بیشتری کرد. چندسال بعد, وقتی فرصت مدل شدن در اروپا برایش فراهم شد, سریع آنرا پذیرفت و به اروپا سفر کرد و تحصیل کرد و به شهرهایی همانند پاریس و میلان و لندن رفت.

زندگی حرفه‌ای 

در 17 سالگی در نیویورک شروع به تحصیل در رشته? بازیگری کرد.و در سن 19 سالگی مهارت زیادی پیدا کرد. با «ویلیام اسپر» سرآمد مربیان بازیگری تمرین می‌کرد. مدیر استعدادیابی؛ سامرهلدر را در صحنه‌ای 400 نفری شلوغ دید و بلافاصله وی را برای نمایش انتخاب کرد. یان با خوشحالی از این که در نیویورک ماندگار شده بود, زمان زیادی را صرف مطالعه? بازیگری، نوشتن و تمرین یوگا کرد. اولین نقش مهمش در «قوانین جاذبه» بود. کارهای تلویزیونی او شامل نمایش‌هایی مثل «دهکده کوچک » است که نقش آدام نایت را ایفا می‌کرد؛ و همچنین تهیه کننده? فیلم کوتاه «بازگشت » بوده‌است. مهم ترین و برجسته ترین نقشی که تا امروز بازی کرده‌است یکی از نقش اول‌های فصل اول سریال آمریکایی لاست است.وی جزو اولین بازیگرانی است که برای نقش یکی از نجات یافتگان لاست انتخاب شد.وی در این سریال ایفا گر کاراکتر بون کارلایل است. اگرچه کاراکتر بون در فصل اول کشته می‌شود ولی سامرهلدر در فلش بک‌های بون کارلایل و رویاهای دنباله دار در فصل دوم و سوم لاست بازی کرد. در فصل دوم به عنوان بازیگر مهمان در فلش بک‌های مربوط به خواهر ناتنی بون «شانون رادرفورد » در اپیزود «تبعید شده» بازی کرد. و در فصل سوم هم در اپیزودهای «دستورالعمل ثانویه » در رویای جان لاک و در اپیزود «انفجار » ایفای نقش کرد. یان سامرهلدر از بازگشتش به لاست خبر داد.اگرچه هنوز معلوم نیست که در چند اپیزود حضور خواهد داشت.

در سال 2006 در فیلم «ضربان»به همراه کریستین بل و کریستینا میلیان بازی کرد. این فیلم نه از طرف منتقدان و نه از لحاظ فروش به موفقیت نرسید و اما در هفته اول اکرانش نسبتا خوب فروش داشت. در می2006 سامرهلدر به عنوان یکی از 10 مدل برتر مدلهای DNA برگزیده شد. سامرهلدر در نقش «نیک » در فیلم «بگو که دوستم داری » به عنوان بازیگر مهمان حضور پیدا کرد و در صحنه‌های جنسی با میشل بورت کاملا لخت ظاهر شد. فیلم‌های مهم:The Tournament 2008 Wake 2008 Lost City Raiders 2008 کار در حال تهیه او نقش « دیمن سالواتوره » در نمایش درامخاطرات خون آشام بر اساس سری کتاب‌های ال.جی. اسمیتخواهد بود. در سپتامبر 2009 برای بازی در فیلم «مسابقات قهرمانی» انتخاب شد. در این فیلم نقش یک قاتل به اسم مایلز اسلتر را بازی می‌کند که با قاتلین دیگر در رقابت‌های مهلک و کشنده شرکت می‌کنند.

حواشی و برخی از گفته‌های او

در 10 سالگی به مدل شدن روی آورد و درشوهای لباس کلوین کلاین، دلچه و گابانا (d&g)، گوچی، ورساچه و گس مدل شد. دوست نداشت راجع به شغلش و مدل بودنش حرفی بزند؛ بخاطر این که فکر می‌کرد ممکن است مردم از صحبت‌های او اینطور برداشت کنند که فقط او دارای یک چهره? زیباست. در تیم‌های فوتبال دانشگاهی و بیس بال بازی می‌کرد. در سال 2005 ؛20 تا 30 پوند به اندام لاغرش اضافه کرد و درنتیجه بیشتر در نقش‌های اول مرد مطرح شد. در مصاحبه‌ای گفته‌است که:وقتی در سریال پربیننده? لاست بازی می‌کرده‌است برنامه ریزی کرده بوده تا یک خانه در هاوایی بخرد اما بعد از اینکه کاراکترش در سریال کشته می‌شود دیگر این کار را انجام نمی‌دهد. تفریحات مورد علاقه اش شامل اسکی روی برف، اسکی روی آب و اسب سواری است.

 

                               فکر کنم با حیوانات هم رابطه ی خوبی داره!!!!...پوزخند


باز برمی گردم......
                 
                 

[ دوشنبه 92/8/13 ] [ 4:16 عصر ] [ M.a ] [ نظرات () ]
حالا خلاصه ی فصل 1 و2و3 رو براتون می نویسم تا بیشتر با این سریال آشنا بشید

فصل یکم (2009-2010)[ویرایش]

در قسمت اول این سریال استفن سالواتوره که یک خون‌آشام است به شهر جدیدی می‌آید و با دختری به نام الینا برخورد می‌کند و عاشقش می‌شود و برای نزدیکتر شدن به الینا در دبیرستانی که الینا می رود ثبت نام می کند و کم کم رابطه بین او و الینا شکل می‌گیرد اما پس از مدتی برادر استفن، دیمن پیدا می‌شود و مشکلاتی را به وجود می‌آورد که حتی منجر به این می‌شود که الینا خون اشام بودن استفن و دیمن را بفهمد ولی او با توجه به رفتارهای خوبی که از قبل از استفن دیده‌است منطقی برخورد می‌کند و سعی می‌کند با این قضیه کنار بیاید، استفن جریان تبدیل شدنش به خون‌آشام را در سال1864 را شرح می‌دهد که دختر خون‌آشامی به نام کاترین مسبب این جریان بوده‌است، همچنین دیمن تلاش‌هایی برای بازگردانی کاترین (که ظاهراً او نیز عاشقش بوده‌است) می‌کند که در طی اشتباهی تعداد زیادی خون‌آشام آزاد می‌شوند و مشکلاتی به وجود می‌آیند، در قسمت‌های میانی علت شباهت زیاد الینا به کاترین مشخص می‌شود و آن این بوده که ظاهراً الینا نوه? کاترین بوده و او فرزند ناتنی خانواده? گیلبرت بوده‌است، در پایان این فصل کاترین به شهر سابقش بازمی‌گردد.[1]

فصل دوم (2010-2011)[ویرایش]

به‌ترتیب از چپ به راست، استفن سالواتوره، الینا گیلبرت و دیمن سالواتوره.

پس از بازگشت کاترین او درصدد انتقام و اذیت و آزار برادران سالواتوره می‌آید و در همین راستا اتفاقاتی می‌افتد. مشخص می‌شود که کاترین از ابتدا فقط استفن سالواتوره را دوست داشته و علاقه‌ای به دیمن ندارد و از طرفی قرن‌ها پیش از سالواتره ها با برادرانی به نام‌های کلاوس و الایژا بوده‌است که این دو برادر نخستین خون‌آشام‌های تاریخ هستند. دیمن پس از فهمیدن این موضوع که بیهوده 150 سال در پی یافتن کاترین بوده‌است او را فراموش می‌کند و عاشق الینا می‌شود.

کلاوس در صدد شکستن طلسمی بر می آید که مدت‌ها ذهن او را به خود مشغول کرده‌است. او برای این کار به یک همزاد که خون انسان داشته باشد و یک خون‌آشام نیاز دارد و باید مراسم قربانی کردن را انجام دهد.اما دیمن به اجبار از خون خود به الینا می‌دهد تا خون او ناخالص شود. الینا از دست دیمن ناراحت و عصبانی می‌شود.در هر حال الینا تا پیش از مرگ انسان می‌ماند پس کلاوس او و جنا(که توسط کلاوس تبدیل به یک خون آشام شده)ویک گرگینه را برای مراسم قربانی کردن انتخاب می‌کند.دیمن در نجات جان مت و کارولاین توسظ تایلر لاک وود گرگینه گاز گرفته می‌شود.جنا در مراسم قربانی کردن می‌میرد اما جان (پدر واقعی الینا) با فدا کردن خود برای خون آشام نشدن الینا او را نجات می‌دهد.دیمن که گرگینه او را گاز گرفته‌است به زودی می‌میرد.پس پیش الینا می‌رود تا از او طلب بخشش کند اما الینا به او می‌گوید که شاید به زمان زیادی نیاز داشته باشد.دیمن به خانه می‌رود و با دراوردن حلقه‌اش به مقابل افتاب می‌رود تا خودکشی کند.استفن به موقع سر می‌رسد و مانع او می‌شود و با زندانی کردن دیمن در پی پیدا کردن راه درمان می‌گردد.جرمی گیلبرت که مدتی پیش مرده بود هم توسط بانی (دوست دختر جدیدش)که جادوگر است به دنیا باز می‌گردد.الینا متوجه زخمی شدن دیمن می‌شود و پشیمان و ناراحت از دیمن در حال مرگ مراقبت می‌کند.استفن هم با کلاوس معامله می‌کند که در صورت دادن پادزهر به دیمن هرکاری او بخواهد انجام می‌دهد.کلاوس او را وادار به خوردن مقدار زیادی خون می‌کند و از او می‌خواهد که به دنبال او شهر را ترک کند.کاترین پادزهر را برای دیمن می‌برد و جان او را نجات می‌دهد.جرمی هم با روح دو دوست دختر قبلی خود یعنی آنابل و ویکی روبرو می‌شود.

فصل سوم (2011-2012)[ویرایش]

کلاوس در تلاش برای ساختن ارتشی از دورگه‌های خود (خون‌آشام و گرگینه) است. اما هربار که یک دورگه می‌سازد کمی بعد او می‌میرد. استفن که تبدیل به یک خون‌آشام وحشی شده‌است در کمک به او دریغ نمی‌کند. الینا سعی می‌کند همراه دیمن و آلاریک با نقشه‌ای استفن را نجات دهد. اما استفن به آن‌ها می‌گوید که نمی‌خواهد نجات پیدا کند و برگردد و اثباتش کشتن دوست دیمن اندی است. کلاوس خواهرش ربکا را که مثل او یک خون‌آشام اصیل است زنده می‌کند و آن‌گاه به ذهن استفن نفوذ کرده و از او می‌خواهد که به یاد آورد. استفن به یاد میاورد که در سال‌ها پیش کلاوس و خواهرش را دیده و ربکا عاشق او شده‌است. سپس کلاوس و ربکا که در حال فرار از دست فردی بودند مجبور به جابه جایی می‌شوند و کلاوس به ذهن استفن نفوذ کرده و از او می‌خواهد که او و ربکا را فراموش کند. ربکا که دوست دارد با استفن بماند در برابر فرار با کلاوس مقاومت می‌کند و آن وقت کلاوس او را می‌کشد. کلاوس متوجه? رفتار عجیب استفن می‌شود و همراه با ربکا او را به‌زور به میستیک فالز برمی‌گرداند. در آنجا کلاوس می‌فهمد که الینا زنده‌است. وی بار دیگر به ذهن استفن نفوذ می‌کند و از او می‌خواهد که انسانیتش را خاموش کند. از اینجا به بعد استفن دیگر به چیزی اهمیت نمی‌دهد و فقط به هر چه کلاوس بگوید گوش می‌کند. کلاوس تایلر را دورگه می‌سازد و راه درست کردن دورگه‌هایش را یاد می‌گیرد.

کلاوس می‌فهمد که خون الینا تنها راه زنده ماندن دورگه‌هایش است، بنابراین نمی‌خواهد که الینا بمیرد. کاترین و جرمی، مایکل(پدر کلاوس)را پیدا می‌کنند و مایکل قصد کشتن کلاوس را دارد. الینا هم سال جدید تحصیلی را در حالی آغاز می‌کند که استفن دوباره شروع به خوردن خون انسان کرده و تایلر هم یک جوراحساس نوکری نسبت به کلاوس پیدا کرده‌است. الینا و آلاریک در جشن آغاز سال، سعی می‌کننداستفن را با گل شاه پسند بیهوش کنند تا بتوانند استفن را در سلول قدیمی فوربس زندانی کنند تا مایکل، کلاوس را بکشد و این اجبار ذهنی کلاوس از استفن آزاد شود. اما موفق نمی‌شوند چون ویکی (خواهر مت) که الآن یک روح است، به دلایلی سد راه آنها می‌شود(قبلاً بانی برای نجات جان جرمی، طلسمی را شکست که دروازه بین این دنیا و دنیای ارواح باز شد و ارواح می‌توانستند در این دنیا حضور یابند و ویکی برای اینکه بتواند برای همیشه در این دنیا بماند، باید الینا را بکشد. اما بانی موفق می‌شود برای همیشه دروازه را ببندد).

دیمن، آلاریک و الینا محل زندگی(یک غار قدیمی) مایکل و خانواده‌اش را پیدا می‌کنند که داستان زندگی و چگونه تبدیل شدن مایکل و خانواده‌اش در آنجا نقاشی شده. آلاریک، دیمن و الینا پس از جستجوی فراوان، داستان زندگی آنها را می‌فهمند. مایکل فرزندان خود را به خون آشام تبدیل کرد تا دیگر آسیب پذیر نباشند، اما کلاوس با کشتن مادرشان، باعث می‌شود که خانواده از هم فرو بپاشد. کشتن مادرشان را به گردن مایکل می‌اندازد و با این کار ربکا(خواهرش) و الایژا(بزرگترین برادرش) را با خود متحد می‌کند.(بعدها به دلایلی الایژا از کلاوس جدا می‌شود)

حال که الینا تقریباً همه چیز را میداند، به پیش ربکا می‌رود و داستان را از زبان او می‌شنود. اما کلاوس به ربکا در مورد کشتن مادرشان دروغ گفته بود و ربکا با شنیدن اینکه کلاوس، مادرشان را کشته خشمگین می‌شود. از طرفی مایکل(که توسط کاترین زنده شده) با استفن و دیمن آشنا می‌شود و درصدد کشتن کلاوس هستند و ربکا هم با آنها متحد می‌شود و با نقشه‌ای زیرکانه کلاوس را به شهر میستیک فالز برمیگردانند... . سلاحی که با آن می‌توان کلاوس را کشت، مایکل به دیمن داده بود تا دیمن او را بکشد، اما کاترین یک چیز خیلی خیلی مهم را می‌فهمد(که مایکل به دیمن نگفته بود) و آن را به استفن می‌گوید. اینکه اگر یک خون آشامِ عادی با آن سلاح یک خون آشام اصیل را بکشد، خود آن خون آشام هم کشته می‌شود. استفن وقتی این موضوع را می‌فهمد، جلوی دیمن را می‌گیرد(یعنی اینکه انسانیت استفن دوباره برگشته) و کلاوس هم از این موقعیت، استفاده کرده و مایکل را می‌کشد.

اما دیمن و الینا فکر می‌کنند که استفن برای آزادی ذهنی خود، جلوی کشتن کلاوس را گرفته‌است. حال که استفن آزادی خود را به‌دست آورده، تمام خانواده? کلاوس (که در تابوت هستند) را می‌دزدد و قصد انتقام از کلاوس را دارد. بعداً استفن متوجه می‌شود که یک تابوت افسون شده و در آن به هیچ وجه باز نمی‌شوند(مادر کلاوس هست که از تابوت بیرون میاید و وانمود میکند کلاوس را هنوز دو ست دارد ولی در اصل قصد کشتن کلاوس را دارد که کلاوس می‌فهمد و مادر کلاوس فرار می‌کند) در ضمن استفن از کلاوس می‌خواهد که دورگه‌هایش را از شهر خارج کند وگرنه الینا را به خون‌آشام تبدیل می‌کند . پس از تمام این اتفاقات استفن آرام تر شده و رابطه‌اش نیز با الینا خوب شده اما در قسمت 17 دیمن می فهمد به جز آن سلاحی که پدر کلاوس داشت (و نابود شد) سلاحی دیگر نیز وجود دارد که در زیر پل شهر پنهان شده است. ولی ربکا قبل از دیمن جای آن را می فهمد و تمام آن سلاح ها را نابود می کند اما غافل از این است که دیمن از او باهوش تر است زیرا دیمن می فهمد که چوپ تابلوهای قدیم شهر نیز از این سلاح ساخته شده است. او پس از جمع آوری تابلوها آن ها را نزد استفن می برد و قسمت 17 با این جمله تمام می شود: بریم چند تا اصیل بکشیم.


در قسمت 18 آلاریک،الینا ،دیمن و استفن مشغول به ساختن سلاح از چوب درخت بلوط سفید برای کشتن اصیل ها هستند و اکنون الینا،الاریک، استفن، دیمن، کارولین و مت هر کدام یک سلاح برای کشتن اصیل ها دارند. کلاوس برادرش فین را مجبور میکند تا با او به مستیک فالز بیاید تا یک جادوگر (مادر بانی) و جرمی رو تهدید کند تا بانی افسون اِستر که آن ها را به هم متصل کرده است باطل کند و ربکا در این کار به کلاوس کمک می کند. دیمن، استفن ، الینا، کارولین و مت نقشه ای برای کشتن کلاوس دارند. فین حاضر به همکاری با کلاوس نشد ولی کلاوس با سیج(عشق فین) او را راضی به همکاری می کند.ربکا برای انتقام از دیمن به خاطر کاری که با او کرد او را شکنجه می دهد. الینا از حضور فین و سیج در مستیک فالز باخبر می شود. طبق نقشه اگر یکی از اصیل ها بمیرد بقیه هم می میرند ولی بانی طلسم را قبل از اینکه استفن و مت و الینا فین رو بکشند شکست. بانی دیمن را در حال شکنجه می بیند ولی حاضر به نجات دادن او نمی‌شود و موضوع را به الینا می گوید. سیج برای انتقام فین به سراغ استفن می رود ولی چون نسل خونیش به فین متصل بوده(یعنی فین او را به خون‌آشام تبدیل کرده بود) می میرد و آن ها از اینجا می فهمند که اگر کلاوس رو بکشند تمام نسل خونی او هم می میرند. اما آن ها نمی‌دانستند نسل خونی استفن، دیمن و کارولین به کدام خون‌آشام اصیل متصل می شود. استفن پیش کلاوس میرود و چوب ها را با دیمن معامله می کند ولی دو تا از چوب ها سر جایشان نبودند و یکی از آن ها را ضمیر ناخود آگاه آلاریک پنهان کرده بوده است برای همین استفن آلاریک را زندانی می کند تا جای چوب ها را پیدا کند از الینا و دیمن می خواهد تا پیش جیمی بروند چون دیمن و استفن را کاترین تبدیل کرده بود و کاترین را هم رز تبدیل کرده بود. دیمن و النا پیش جیمی می روند و ازش می خواهند که با رز ارتباط برقرار کند تا بفهمند کی رز را تبدیل کرده اما کال قبل از دیمن و الینا کسی که رز را تبدیل کرده می کشه و الینا می فهممه به دیمن علاقه دارد. استر مادر کلاوس خون الینا را به آلاریک متصل و او را تبدیل به خون آشام می کند وقتی کلاوس می فهمد که با کشتن الینا می تواند آلاریک را بکشد الینا را زندانی می کند و دیمن و استفن توسط بانی کلاوس را خشک می کنند و الینار ا نجات می دهند اما بر اثر درگیری سر الینا به میز می خورد دیمن بدن کلاوس را قایم می کند اماالاریک برای کشتن تمامی خون آشام ها اقدام میکند و به انجمن شهر لیست تمات خون آشام ها را می دهد. الینا را بر اثر ضربه مغزی به بیمارستان می برتد و دکتر از خون دیمن به الینا می دهد. مت الینا را از شهر خارج کند ولی در بین راه می فهمد که آلاریک کلاوس را کشته بنابراین باید برای بودن در آخرین لحظات زندگی بین دیمن و استفن، یکی را انتخاب کند که استفن را انتخاب می کند و به دیمن تلفنی می گه اگه ما اول همدیکه را دیده بودیم شاید ما الان با هم بودیم. الینا و مت در حال بازگشت هستند که ربکا برای اینکه آلاریک را بکشه ماشین الینا را از روی پل منحرف می کند و ماشین داخل اب می افته و آلاریک بر می گرده تا دیمن را بکشه که توی گذشته دیمن نشان می دهد که اولین بار قبل از استفن همدیگه را دیده بودند و دیمن کاری کرد که الینا این دیدار را فراموش کنه. استفن برای کمک به الینا به زیر آب می رود و الینا می خواهد که مت را نجات دهد و الینا میمیرد. با مردن الینا آلاریک هم میمیرد و دیمن این را می فهمد و سریع بر میگردد که دکتر می گه که به الینا خون دیمن راداده ولی نسل خونی کلاوس یعنی ( استیفن ، دیمن ، کرولاین ) هنوز زنده هستند اما بانی کلاوس را در بدن تایلر قرار داده است.

                                         

  اینم از اسم بازیگران اصلی فیلم همراه با نقشی که در فیلم دارند.

 

بازیگرنقشتوضیحات
نینا دوبرو الینا گیلبرت/ کاترینا پتروا الینا معشوقه و دوست انسان استفن است که پس از مدتی مشخص می‌شود همزاد کاترین است، پس از مدتی او تبدیل به یک خون‌آشام می‌گردد.
پل ویسلی استفن سالواتوره/ سایلاس خون‌آشامی که از سال 1864 میلادی تبدیل به خون‌آشام شده‌است، او دراری شخصیتی مثبت است. او همچنین همواره سعی می‌کند انسان دوستانه زندگی کند و فقط از خون حیوانات تغذبه می‌کند بعداً جای شخصیت او با دیمن عوض میشود.در آخرین قسمت فصل چهارم مشخص میشود او همزاد سایلس ،اولین خون آشامی که به وجود آمده،است.
ایان سامرهلدر دیمن سالواتوره برادر استفن که برخلاف استفن علاقه? زیادی به عمل به غریزه خود (کشتن و تغذیه از خون انسان‌ها) دارد و از زمانی که به واسطه? برادرش استفن به یک خون آشام تبدیل شده؛ هدف خود را در زندگی عذاب دادن مردم جهان و به خصوص اذیت کردن برادرش قرار داده‌است.
استیون آر. مک‌کوئین جرمی گیلبرت برادر ناتنی الینا که تبدیل به یک شکارچی خون آشام شد.
سارا کنینگ جنا سامرز خاله? ناتنی الینا که توسط کلاوس کشته شد.
کاترینا گراهام بانی بنت دوست الینا که یک ساحره‌است و از قدرت‌های خاصی برخوردار است.
کندیس آکولا کارولین فوربس دوست الینا که کاترین او را به یک خون‌آشام تبدیل کرد.
زک روئریگ مت داناون دوست الینا و برادر ویکی.
مایکل تروینو تایلر لاکوود نخستین دورگه موفق کلاوس که دوست کارولین نیز است و احساس نوکری به کلاوس دارد.
متیو دیویس آلاریک سالتزمن معلم تاریخ دبیرستان و شکارچی خون‌آشام است، او پس از مدتی کشته می‌شود.
جوزف مورگان کلاوس قوی‌ترین خون‌آشام پس از پدرش (یکی از خون‌آشام‌های اصیل) که پدرش را می کشد و بعد از شکستن طلسم به دورگه ای بسیار قوی تبدیل میشود.
کلر هولت ربکا

خواهر کلاوس و یکی از خون‌آشام‌های اصیل.

 

بازم بر می گردم و براتون خلاصه ی فصل 4 و 5 رو میارم 

 

     حالا بریم چند تا عکس از این سریال جذاب ببینیم.

 

 

 

 

                 اینم از اصیل ها

               

 

    اینم از عکس کاترین

 

تا یه رو ز دیگه خدا حافظ

 

 


[ جمعه 92/8/10 ] [ 11:43 صبح ] [ M.a ] [ نظرات () ]
          

.: Weblog Themes By SibTheme :.

درباره وبلاگ

موضوعات وب
آرشیو مطالب
امکانات وب


بازدید امروز: 1
بازدید دیروز: 0
کل بازدیدها: 16604